بازم شيرين كاري
سلام غنچه هاي خوشكلم مليكا خانم ، دخترم گلم كه چند روز كه بَ بَ ، دَ دَ ، مَ مَ مي گي و سعي مي كني راه بري . اگه چيزي جلوت باشه خودتو مي كشوني جلو كه برش داري اما مشخصه كه احتياط مي كني كه نخوري زمين ، فدات بشم عزيز مامان نمي دونم وقتي خاله سميه مياد سمتت اگه بغل كسي باشي دست و پا مي زني كه بغلت كنه ، گل مامان كه هر كسي كه نگات كنه خنده رو لبات ميوفته و آدم دلش مي خواد بغلت كنه و محكم فشارت بده ، زبونت رو در مياري و با دهنت صدا درمياري ، قربونت بشم عسل ماماني . محراب گلم ، عزيز مامان ، يه روز ظهر بابابزرگ وقتي اومد خونه ، بهشون گفتم چرا گوشيتون خاموشه و بابابزرگ هم گفت كه وقتي رفته دستشويي گوشيش از تو جيبش افتاده داخل دستشويي . ...
نویسنده :
مادر
10:31